×

جستجو

پرسه در مطبوعات قدیم؛ نبض شهر

پس از آنکه در شمارهٔ سوم مجلهٔ علم و زندگی به مطلب لوییس مامفورد (1990-1895) دربارهٔ بازسازی شهر روتردام برخوردم، کنجکاو شدم تا دربارهٔ چند و چونِ این بازسازی بیشتر بدانم؛ به ویژه اینکه چه انگیزه‌ای بیش از همه در این بازسازی مؤثر بوده است. قصد داشتم به مرور اطلاعاتی مبسوط و جامع گردآوری کنم دربارهٔ انگیزه‌های بازسازی شهر، نقشه‌های تهیه شده، جانمایی کاربری‌ها در شهر، مسیرها، سبک‌ها و نظریه‌ها در زمینهٔ شهرسازی و معماری که در شکل‌گیری شهر مؤثر بوده‌اند و اطلاعاتی از این دست؛ بی‌آنکه این مسئله پرسشی در من بیانگیزد که چرا مامفورد از دو اثر تجسمی به عنوان نماد و نشانهٔ آنچه بر شهر گذشته یاد کرده است؛ تا اینکه به عکسی برخوردم با عنوان "زیباسازی شهر روتردام پس از 1940  "، و همهٔ آنچه دربارهٔ شهر یافته بودم و همهٔ آنچه مامفورد پیرامون آن دو اثر تجسمی گفته بود، در من پرسشی بزرگ انگیخت؛ این عکس از میان همهٔ عکس‌های روتردام قدیم، تصویر ویرانه‌ها، کلیسای نیمه‌مخروبی که به طرزی معجزه‌آسا، تنها بنای هنوز نیمه‌برپای اطراف خود بود، عکس‌هایی از معماران و شهرسازانِ در حال تهیهٔ نقشهٔ تازهٔ شهر و خیل عکس‌های دیگر، توجه مرا بسیار به خود جلب کرد؛ مجسمهٔ زادکین و بندرگاه در پس‌زمینهٔ تصویر، زنانی که رو به آفتاب دراز کشیده‌اند و به نظر می‌رسد که ساعات فراغت ظهر خود را می‌گذرانند، چهره‌هایی جوان، شوخ، گشاده و عابری که به نظر می‌رسد آب‌نباتی را با بی‌خیالی سق می‌زند؛ این چهره‌های باروحیهٔ بشّاش، این اشتیاق برای ادامهٔ زندگی، این هوای سرشار از زندگی و ... به راستی اینها ساکنین شهری‌اند که به تازگی مصیبتی را از سر گذرانده است؟! چه چیز چنین انگیزه‌ای به آنها داده است؟ چه چیز گرد مصیبت را به زودی از هوای شهر و چهره‌های ساکنین زدوده است؟ این پرسش‌ها، محور جست‌وجوی‌های من قرار گرفت.


پیرامون بازسازی شهر روتردام پس از بمباران سال 1940 بسیار سخن رفته است. لبّ کلام را لوییس مامفورد در مقاله‌اش آورده؛ مصیبت جنگ برای معماران و شهرسازان فرصتی بود تا مشکلات دیرینه و لاینحل شهر را بدون مانع حل کنند. در ساختن شهر تلاش شده است که مراکز تجاری و اداری در مرکز شهر ساخته شود و خانه‌های مسکونی در پیرامون مرکز تجاری – اداری؛ کوشش شده است که حجم رفت و آمد بسیار کم باشد و ساکنین آپارتمان‌های مدرن تا محل کارشان، مسافتی در حدود چند دقیقه پیاده‌روی فاصله داشته باشند؛ مراکز تجاری علاوه بر تأمین نیازهای ساکنین، محلی‌اند برای ملاقات و استراحت؛ آپارتمان‌ها مانند ویلاهایی‌اند در میان باغ‌های سرسبز و نقشهٔ اِل شکل آنها، نور و تهویهٔ مناسب را فراهم می‌کند. نکتهٔ جالبی در مورد بازسازی روتردام وجود دارد و آن هم تخریب بیش از 144 بنای عمومی است که قابل تعمیر و نوسازی بوده‌اند و در عوض، در یک اشتیاق جمعی برای دوباره ساختن شهر، به کلی ویران شده و بازسازی شده‌اند. این اشتیاق برای نو شدن و امروزی بودن را در جریان تصویب نقشهٔ جدید شهر نیز می‌توان دید. در جریان این بازسازی، نام کیس ون در لو (1973-1890) به چشم می‌خورَد؛ کارخانه‌دار، روانشناس، هنرمند مدرنیست، معاون رئیس جمهورِ وقتِ هلند در مؤسسهٔ بین‌المللی روابط صنعتی در 1925 و رئیس جمهور هلند در 1928. همان‌گونه که اشاره شد، ون در لو تفکرات مدرنیستی پرشوری داشت؛ این تفکرات علاوه بر خلق آثار هنری شخصی، سبب شد تا نقشهٔ مورد تأیید او برای شهر روتردام، مبنایی کاملاً مدرنیستی داشته باشد و مشکل رویاییِ سنت و مدرنیته در بازسازی شهر روتردام، وقفه‌ای ایجاد نکند.


باری، بازسازی شهر روتردام بدون کمترین وقفه‌ای، چهار روز پس از بمباران، در روز هجدهم ماه می سال 1940، آغاز شد؛ با پاکسازی شهر، ساختن بانک و ساخت نخستین تونل زیرزمینی شهر. به نظر می‌رسد که راز آن چهره‌های امیدوار و مشتاق، در پاسخ به این پرسش نهفته باشد: در بازسازی شهر، اولویت با چه بناهایی است؟


یک جدول زمانی که روند بازسازی شهر را از ابتدا توصیف می‌کند، نشان می‌دهد که آنچه بلافاصله پس از تصویب نهایی نقشهٔ شهر در سپتامبر 1946 ساخته می‌شود، ساختمان بنیاد هنر شهر روتردام است؛ «با هدف تهییج هنرمندان برای سازماندهی فعالیت‌های هنری، آگاه‌سازی حکومت و تشویق احساسات هنرمندانه برای توسعهٔ یک صحنهٔ هنری سالم و پرجنب‌وجوش». پس از آن، در 1947، تئاتر موقت شهر بر یک بستر کاملاً ویرانه ساخته شد؛ ساختمان تئاتر شهر تا حدودی آسیب دیده بود و با اینکه قابل بازسازی بود، به کلی ویران شد تا جای خود را به یک ساختمان مدرن دهد. این‌گونه که پیداست، آنچه برای برنامه‌ریزان شهری و مردم شهر روتردام اهمیت بسیار داشته است، بازگرداندن حیات فرهنگی و هنری شهر است؛ نبض زندگی فرهنگی – هنری شهر روتردام با این دو ساختمان به تپش افتاد. پس از آن، در کنار ساختن راه‌ها، مراکز خرید، مراکز اداری و تجاری، آپارتمان‌ها، بانک‌ها و بناهایی از این دست، بازسازی زیرساخت‌ها فرهنگی و هنری با شوری قابل ستایش ادامه یافت؛ در پانزدهم ماه می 1953، از مجسمهٔ زادکین با عنوان شهر ویران پرده‌برداری شد؛ در 1957، محلی برای اجرای ژانری از آوازهای فولکوریک هلندی افتتاح شد که هنرمندان از سراسر هلند برای اجرای هنر اجرا (Performance Art) به روتردام سفر می‌کردند؛نمایشگاه باغبانی Floriade در 1960 که 3 میلیون بازدیدکننده را به روتردام کشاند و ...


بازسازی روتردام برای مردم این شهر، نه فقط از نگاه اقتصادی و اجتماعی اهمیت داشته و دارد، بلکه توسعهٔ شهری، معماری خلاق و بستر پرشور هنری در این شهر، شور، نشاط و امید را به مردم شهر بازگردانْد. مردم شهر روتردام هر سال، هجدهم ماه می را به عنوان روز بازسازی گرامی می‌دارند؛ این جشن همراه با تورهایی با نام تور بازسازی، از سال 1947 تا کنون ادامه دارد؛ تورهای بازسازیْ همراه با برگزاری نمایشگاه و برنامه‌های تفریحی، مردم شهر را در جریان روند بازسازی و توسعهٔ شهر قرار داده است. روتردام پاییز 2015 تا ماه ژوئن 2016، 75 سالگیِ بازسازی‌اش را جشن گرفت.



  * بخشی از مطالب آمده، از جزوهٔ جشن 75 سالگی بازسازی شهر روتردام گرفته شده است که در نشانی اینترنتی رو به رو در دسترس قرار دارد: 

http://www.rotterdamviertdestad.nl/media/1725/rvds-factsheet-web-eng.pdf

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب: تأثیر هخامنشیان در دریای سیاه
زمان: شنبه، ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰-۱۲ مکان: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
بررسی کارنامه‌ی تاریخ‌نگاری دکتر سهراب یزدانی
زمان: شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ مکان: خیابان ویلا، نبش خیابان ورشو، خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی
تاریخ هنر: مفاهیم اصلی | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
در این کتاب، بیش از دویست مفهوم اصلی تاریخ و مباحث نظری هنر و فرهنگ تجسمی به‌صورتی روشمند و سامانمند و بحث‌انگیز گرد آمده است....
دست‌خط آدمی | گزیده‌ای از «وعده‌ی دیدار در تاریخ: شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، نوشته‌ی سیدفرزام حسینی
«دست‌خط آدمی، امضای او، برای من نشانی از حیات است، حیاتِ کتاب و لمس دستی از گذشته، که وقتی کتاب را ورق می‌زنم، یقین پیدا می‌کنم پیش از من دست‌کم یک نفر این کتاب را اگر نخوانده، حداقل تورق کرده، و این حیات فرضی اما حتماً حقیقی، ماشین تخیلم را به راه می‌اندازد. زمان را برش می‌زنم و مکان را می‌گردم در گذشته به دنبال کسی که این کتاب دستش بوده و هم‌زمان آینده را هم خیال می‌کنم که این کتاب در دستِ دیگری خواهد بود و آیا او هم به من فکر خواهد کرد؟

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر