×

جستجو

تهران، کارگاه ساختمانی

شهردارِ پیشینِ تهران با افتخار تهران را کارگاهی ساختمانی می‌دانست. از نظرِ او «کارگاهِ ساختمانی به وسعتِ یک شهر» نشان می‌دهد که شهرداری سخت مشغولِ ساختنِ شهر است. نزدِ بسیاری روشن است که ساختن و سازندگی همان راهی است که باید رفت. کم‌تر کسی تردید دارد که برای «پیشرفت» باید از این راه رفت. باید ساخت. حالا شاید شورای شهرِ پنجم تردید داشته باشد که باید به جای باغ‌ها برج بسازیم اما با قاطعیت می‌داند که باید «بافتِ فرسوده» را ساخت. باید «کوچه‌های غیرقابلِ نفوذ» را به خیابان‌های سرراست تبدیل کرد. اصلاحِ شهر فقط با در کار کردنِ این تیغِ جراحی ممکن است.
در این میان آنچه این شهردار و آن شورا کرد ممکن است چشمِ ما را بر اصلِ موضوع ببندد. موضوع همین گرایش به ساخت‌وساز است. در دو دهۀ اخیر حجمِ ساخت‌وسازها در تهران باورنکردنی بوده است. تا جایی که در همین فاصله بعضی از محلاتِ تهران را دوبار ساخته‌اند. آنچه موضوعِ تهران را از سایرِ پایتخت‌های جهان متمایز می‌کند این است که تهران بی هیچ جنگ یا بلای طبیعی در فاصله‌ای کوتاه این چنین تغییر کرده است. همین و آمارهای مسکن‌های خالی در شهر نشان می‌دهد که این ساخت‌وسازها همواره قرینۀ نیازِ به مسکن نبوده‌اند. این ساخت‌وسازِ پیشی‌گرفته از نیاز به معنای دامن زدن به اقتصادِ نامولد بوده است. این «اقتصادِ مستغلاتی» با سودهای هنگفتی که به همراه داشته سرمایه‌گزاران را از پرداختن به فعالیت‌های اقتصادی مولد بازداشته است. اثراتِ منفی ساخت‌وساز بر محیط کم از این نبوده است: در سال‌های اخیر برای تأمینِ‌ سنگِ نمای ساختمان‌های نوساز بسیاری از کوه‌های ایران را بریده‌اند. حجمِ بالای ساخت‌و‌ساز با حجمِ ‌بالای تخریب و گستردنِ دشت‌های نخاله مترادف بوده است. بخشِ چشم‌گیری از آلودگی هوای تهران مستقیم و غیرِ مستقیم از ساخت‌وساز اثر پذیرفته است.
مهم‌ترین اثرِ ساخت‌وساز بر کیفیتِ زندگیِ مردم است. ساخت‌وساز مردم را «خانه‌خراب» کرده است. در سال‌های اخیر مردم خراب کردنِ خانۀ خود را از امکان‌های کسبِ درآمد دانسته‌اند. مردم همراه با خانه خاطراتِ خود را هم خراب کرده‌اند؛ به زندگی همشهریان «تعدی» کرده‌اند؛ «خاطراتِ شهر» را نابود کرده‌اند؛ «حضور در شهر» را نامطلوب کرده‌اند؛ آسمان و نور را از خانه‌های همسایگان گرفته‌اند؛ صدا و خاک و مخاطراتِ ساخت‌ را به ایشان تحمیل کرده‌اند. در این جریانِ تولیدِ شهر فقط شهروندانی به شکلِ رسمی حقِ دخالت در شکلِ شهر را داشته‌اند که توانایی پرداختِ حقِ ساخت‌وساز را داشته باشند. شهروندانِ دیگر هم از این حق محروم بوده‌اند، هم در بندِ تصمیم‌هایی بوده‌اند که آن گروهِ نخست دربارۀ ایشان گرفته‌اند.
این همواره در حالِ ساخت بودن اثری دیگر هم بر کیفیتِ زندگی داشته است: موقتی کردنِ زندگی. در این اوضاعِ شهر، زندگی پیوسته به لحظه‌ای در آینده موکول می‌شود. لحظه‌ای که گویی همگان توافق دارند که هیچ‌گاه نخواهد رسید. در این اوضاعِ موقت کیفیتِ زندگی نخستین چیزی است که به فراموشی سپرده می‌شود. در زندگیِ موقت هنر و معماری چیزی تزیینی به شمار خواهد آمد؛ آن چیزی که می‌تواند به آینده‌ای حواله داده شود که شهر ثباتی یابد.

 

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب: تأثیر هخامنشیان در دریای سیاه
زمان: شنبه، ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰-۱۲ مکان: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
بررسی کارنامه‌ی تاریخ‌نگاری دکتر سهراب یزدانی
زمان: شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ مکان: خیابان ویلا، نبش خیابان ورشو، خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی
تاریخ هنر: مفاهیم اصلی | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
در این کتاب، بیش از دویست مفهوم اصلی تاریخ و مباحث نظری هنر و فرهنگ تجسمی به‌صورتی روشمند و سامانمند و بحث‌انگیز گرد آمده است....
دست‌خط آدمی | گزیده‌ای از «وعده‌ی دیدار در تاریخ: شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، نوشته‌ی سیدفرزام حسینی
«دست‌خط آدمی، امضای او، برای من نشانی از حیات است، حیاتِ کتاب و لمس دستی از گذشته، که وقتی کتاب را ورق می‌زنم، یقین پیدا می‌کنم پیش از من دست‌کم یک نفر این کتاب را اگر نخوانده، حداقل تورق کرده، و این حیات فرضی اما حتماً حقیقی، ماشین تخیلم را به راه می‌اندازد. زمان را برش می‌زنم و مکان را می‌گردم در گذشته به دنبال کسی که این کتاب دستش بوده و هم‌زمان آینده را هم خیال می‌کنم که این کتاب در دستِ دیگری خواهد بود و آیا او هم به من فکر خواهد کرد؟

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر