×

جستجو

به نام خدا
مرحوم عباس زریاب به مورخان ادیان الهی تذکر می‌دهند که در تاریخ‌نگاری وقایع دینی باید به هر دو جنبۀ طبیعی و الهی دین نظر داشت. دین از آن حیث که در طبیعت و اجتماع انسانی قرار دارد تابع قوانین زمان و مکان می‌شود و دائماً در حرکت و سیلان است و در معرض کون و فساد. و همان دین از حیثی دیگر فوق‌طبیعی است و اموری ثابت و بی‌زمان و بی‌مکان در آن جاری است. بنابراین «مورخ و محقق را دو دیده لازم است که با یکی به جهان غیب و ارادۀ الهی بنگرد و با دیگری به عالم محسوس و طبیعت و به اسباب و لوازم آن نگاه کند. باید هر دو دیده را به کار ببرد و یک‌چشم و یکسونگر نباشد».۱
آیا این توصیه فقط به کار مورخان دین می‌آید و تنها وقایع و امور دینی است که دارای دو حیث مادی و غیرمادی، زمانمند و بی‌زمان است؟ به نظر می‌رسد که چنین تخصیصی روا نیست و هر موجودی از آن جهت که در این عالم واقع است و نیز هر واقعه‌ای که در این عالم رخ می‌دهد هر دو حیثیت را داراست؛ حیثیت مادی و غیر مادی، زمانمند و بی‌زمانی، مکانمند و بی‌مکان.
چند وقت پیش به مناسبتی ناگزیر شدم دربارۀ بنای کعبه در صدر اسلام چیزی بنویسم. به‌دقت در تاریخ‌نامه‌ها جستجو کردم. و از ابعاد بنا، تعداد ستون‌ها، جنس دیوارها، نوع پوشش سقف نوشتم. از این گفتم که بنا در چه زمانی ساخته شده و سیر تحول آن چگونه بوده، سنگ‌هایش را از کجا آوردند و چه کسانی آن را ساختند. تا اینکه سخن به طرح بنا و منشأ آن رسید. دو روایت پیش‌رو داشتم: یکی روایت کرسول که از روی شباهت‌ کعبه به معابد سرزمین حبشه و ریشه‌‌شناسی نام معمارِ احتمالی بنا (باقوم) منشأ آن را حبشی می‌دانست. و روایتی دیگر از طبری که تعیین محل کعبه و طرح آن را به فرشته‌ای الهی نسبت می‌داد که آن را به پیامبر آموخته بود، حتی سنگی از بنا را، که همین امروز هم در دسترس است و دیدنی، سنگی آسمانی می‌دانست. کدام را باید برمی‌گزیدم؟
از قبیل این پرسش‌ها در تاریخ معماری کم نیست و طرح آن فقط به بناهای دینی، همچون کعبه، محدود نمی‌شود. چه بسا در فهم شهر یا خانه‌ یا مدرسه‌ای به هر دوی این جنبه‌ها، و دقیق‌تر مراتب، نظر کرده‌ایم اما کمتر به تفکیک این دو مرتبه واقف بوده‌ایم. به علاوه، توجه جداگانه به هریک از این مراتب امری بی‌سابقه هم نیست و شاید بتوان با تسامح نگاه سنت‌گرایان و تاریخ‌باوران در معماری را به هریک از این مراتب تطبیق داد. اما پرسشی که مطرح می‌شود این است که آیا جمع این دو مرتبه در قرائت و فهم آثار معماری شدنی است. چگونه؟
 

 

۱. عباس زریاب، سیرۀ رسول الله، ص ۱۲.
*البته که دوبینی و احولی شایستۀ محققان نیست، اما در جماعت یک‌سونگران رواست!

اشتراک مطلب
لینک کوتاه
مطالب مرتبط
سلسله نشست‌های نقد و بررسی کتاب: تأثیر هخامنشیان در دریای سیاه
زمان: شنبه، ۲۹ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۰-۱۲ مکان: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سالن ادب
بررسی کارنامه‌ی تاریخ‌نگاری دکتر سهراب یزدانی
زمان: شنبه ۲۹ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ مکان: خیابان ویلا، نبش خیابان ورشو، خانه‌ی اندیشمندان علوم انسانی
تاریخ هنر: مفاهیم اصلی | پاره‌ای دیگر از کتاب‌نگاشت توضیحی نظریه‌های تاریخ معماری و هنر
مهرداد قیومی بیدهندی
در این کتاب، بیش از دویست مفهوم اصلی تاریخ و مباحث نظری هنر و فرهنگ تجسمی به‌صورتی روشمند و سامانمند و بحث‌انگیز گرد آمده است....
دست‌خط آدمی | گزیده‌ای از «وعده‌ی دیدار در تاریخ: شکل‌هایی از مواجهه با کتاب‌های دست چندم»، نوشته‌ی سیدفرزام حسینی
«دست‌خط آدمی، امضای او، برای من نشانی از حیات است، حیاتِ کتاب و لمس دستی از گذشته، که وقتی کتاب را ورق می‌زنم، یقین پیدا می‌کنم پیش از من دست‌کم یک نفر این کتاب را اگر نخوانده، حداقل تورق کرده، و این حیات فرضی اما حتماً حقیقی، ماشین تخیلم را به راه می‌اندازد. زمان را برش می‌زنم و مکان را می‌گردم در گذشته به دنبال کسی که این کتاب دستش بوده و هم‌زمان آینده را هم خیال می‌کنم که این کتاب در دستِ دیگری خواهد بود و آیا او هم به من فکر خواهد کرد؟

وبگاه تاریخ‌پژوهی و نظریه‌پژوهی معماری و هنر